ريحانهريحانه، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

همه هستي من

ریحانه خانوم 9 ماهه شد

ریحانه جونم 9 ماهگیت مبارک دختر قشنگم امروز 8 ماهش تموم شد و وارد 9 ماه شده و اولین دندون دختری داره در می آد یه نیش کوچولو زده عزیزم دندون در آوردنتم مبارک باشه ایشالا که اذیت نشی و راحت دندونای قشنگت از لونشون بیرون بیان.دخترم شما روز 11 بهمن چهار دست و پا رفتن و شروع کردی.           ...
29 اسفند 1390

ریحانه و پیراهن

                      ریحانه ی عزیز من چون سر قشنگش مو نداره من پیراهن تنش نمی کنم اما در کمدش رو که باز کردم دیدم  پیراهنش داره براش کوچیک می شه پیراهن رو تنش کردم وخانوم کوچولو رو نشوندم و ازش عکس گرفتم خانوم خانوما کلیم خوشحال شد اینجا مهربونم ٨ ماهش تازه تموم شده     حالا همچین موهام در بیاد مامانی ...
25 اسفند 1390

مهربون در برف

  این عکس برای روز 5 شنبه 20 بهمن هستش حدودای 11 صبح بود که دیدم چه برف قشنی می آد ریحانه ی گل رو سوار کالسکه کردم و کاور کالسکه رو کشیدم تا مهربونم سرما نخوره 2 تایی رفتیم برف بازی وقتی دونه های برف می ریخت روی کاور ریحانه به خوشحالی بهشون نگاه می کرد و حسابی هیجان زده شده بود.                                         ریحانه جونم عاشقه کتابه هر شب براش قصه می خونم همه سری کتابهای می می نی رو براش گرفتم و می خونم اون...
25 اسفند 1390

خانم خانوما و دد

امروز دوشنبه  15 اسفند و خانومی 8 ماه و 19 روزشه مامانی و خانومی قراره برن خونه ی مامان جون و بابا جون بابائی و دخترم لباساشو پوشیده تا بریم البته قبل از اونجا قراره ریحانه جون بره پیش دوستای بابایی تا دوستای خوب باباشو ببینه.     ایول رفتم پیش دوس جونای بابایی چه خوب بودا اما نمی دونم چرا همه با هم اومدن جلو منم که حساس ......... همش تو بغل  بابا مهدی قایم می شدم اینجام از همشون عذر می خوام و می گم همتونو دوس دارم.                          ریحانه ...
25 اسفند 1390

خوشحال و شادم

    خوشحال و شاد و خندان خوشحال و شاد و خندانم ……….. قدر دنیا رو می دانم خنده کنم من ……… دست بزنم من ……… پا بکوبم من ……………………….. شادانم . در دلم غمی ندارم ……….. زیرا سلامت هست جانم عمر ما کوتاه س ……….. چون گل صحراست …………… پس بیایید شادی کنیم . بیایید با هم بخوانیم ………. ترانه جوانی را عمر ما کوتاه س ……….. چون گل صحراست ...
8 اسفند 1390

گنجیشکک اشی مشی

گنجشگک اشی مشی از قصه ها بیرون بیا برلب بوم ما نشین بپر بالا تو آسمون بگو به ابر مهربون که چشم پر اشکی داره بیاد به شهر تشنمون بارون شر شربباره   ببین هوای شهر ما تو چنگ دود اسیر شده بگو به باد با لشکرش بیاد که خیلی دیر شده گنجشگک اشی مشی بخون بگوش آدما کاری کنم که شهرمون بمونه سبز و با صفا ...
8 اسفند 1390

روز تولد ریحانه جان

        ریحانه ی خوب ما روز ١٣ رجب مصادف با تولد حضرت علی (ع) چشمهای قشنگشو رو به دنیا باز کرد و با اومدنش زندگی مامان و بابای خوبش رو عوض کرد.       ریحانه جونم ساعت 10:30 چشم مامان و باباشو روشن کرد الانم ساعت 2:30 بیمارستان بهمن           ...
8 اسفند 1390
1